به نام خدا
از مجموعه نگاشته های "آن آشنا"
فرمانروایِ هستی
(گفتگوهایی دربارۀ جهان بینیِ توحیدی)
فرمانروایِ هستی
بِنْما به ما که هستی
آنگه بگو که هستی؟
(61) نیت
به آن آشنا گفتم:
- گرچه شما خصوصیات و رفتارهایِ انسان هایِ کاملاً غریزی را به طورِ جامع و مُفَصَل تشریح کرده اید، ولی تقریباً هیچ ویژگیِ مثبتی بَرایِشان قائل نَشُده اید.
تنها جانبداریِ شما از ایشان این بود که توصیه کردید که هیچگاه نباید به آن ها ناسزایی گفته شود، چون خودشان گناهی ندارند و صرفاً بیمار و گرفتارِ نوعی نادانیِ ناشی از یک جهان بینیِ نادرست اند.
فرمود:
- بله همین طور است.
افزودم:....
از مجموعه نگاشته های "آن آشنا"
فرمانروایِ هستی
(گفتگوهایی دربارۀ جهان بینیِ توحیدی)
فرمانروایِ هستی
بِنْما به ما که هستی
آنگه بگو که هستی؟
(62) بَرخیز پهلوان!
از آن آشنا پرسیدم:
- این که می گویید جهان بینیِ افرادِ کاملاً فطری و کاملاً غریزی، اَساساً، مُغایرِ یکدیگر اند به چه معناست؟
فرمود:
- یعنی عاملِ اَساسیِ تَشکیل دهندۀ جهان بینی شان متفاوت است.
گفتم:
- مشکل دو تا شد! عاملِ اَساسی در تَشکیلِ جهان بینیِ یک شخص چیست؟
فرمود:....
از مجموعه نگاشته هایِ "آن آشنا"
فرمانروایِ هستی
(گفتگوهایی دربارۀ جهان بینیِ توحیدی)
فرمانروایِ هستی
بِنْما به ما که هستی
آنگه بگو که هستی؟
(63) بیم و امید
از آن آشنا پرسیدم:
- آیا گفته هایِ شما به این معناست که یک انسانِ معمولی، در نهایت، سرنوشتی جز این نخواهد داشت که
یا،
به کمکِ رفتار هایِ فطریِ انسانی، از بهشت سَر در آوَرَد و هَمنِشینِ فرشتگان و پاکان گردد
و یا،
با تَبَعیَت از غرایزِ حیوانی، به آتشِ دوزخ اَفکَندِه شود و هَمدَمِ دیوان و دَدمنشان گردد؟
در پاسخ فرمود:....
از مجموعه نگاشته هایِ "آن آشنا"
فرمانروایِ هستی
(گفتگوهایی دربارۀ جهان بینیِ توحیدی)
فرمانروایِ هستی
بِنْما به ما که هستی
آنگه بگو که هستی؟
(64) آفات
از آن آشنا پرسیدم:
- چگونه ممکن است آن دسته از باورها و اعمالی که ظاهراً توحیدی به نظر می رسند به شِرک آلوده شوند؟
فرمود:
- گرچه
تشخیصِ شِرک بسیار دشوار است، و می تواند از دیدِ زیرک ترین سالکان نیز پنهان بِمانَد
ولی
شِرک بسیار آسان پدید می آید؛
کافی است
آن کس که علاوه بر ادعایِ اعتقاد به توحید، به فرشتگان و پیامبران و امامان نیز ظاهراً ایمان آورده است، به زبان، یا در دِل،و یا درعمل، آن ها را فرزند یا همکار یا شریکِ خدا بداند؛ و....
از مجموعه نگاشته هایِ "آن آشنا"
فرمانروایِ هستی
(گفتگوهایی دربارۀ جهان بینیِ توحیدی)
فرمانروایِ هستی
بِنْما به ما که هستی
آنگه بگو که هستی؟
(65) یکتاپرستِ راستین
به آن آشنا گفتم:
- کاش سخنانِ قبلیِ خود دربارۀ ضرورتِ باور ها و اَعمال منتج از توحید، و امکانِ آلوده شدنِ شان به شِرک، را هم به زبانِ تمثیل بازگو می کردید.
فرمود:
- گفته می شود که
همه از خداییم و به سویِ "او" باز می گردیم.
معنایِ کامل و دقیقِ این سخن آن است که
همۀ کائنات آفریدۀ خدوند اند، به "او" تعلق دارند و به سوی "او" بازگردانده می شوند.
افزود:....
به نام خدا
از مجموعه نگاشته هایِ "آن آشنا"
فرمانروایِ هستی
(گفتگوهایی دربارۀ جهان بینیِ توحیدی)
فرمانروایِ هستی
بِنْما به ما که هستی
آنگه بگو که هستی؟
(66) باز آی
به آن آشنا گفتم:
- اگر این سخنِ شما را بپذیرم که در مقابلۀ حق با باطل، جبهۀ حق سپاهِ رحمان اند و جناحِ باطل لشگریانِ شیطان؛
یک پرسش باقی می مانَد، و آن این که محلِ اِستقرارِ فرماندهانِ این دو قُشون کُجاست؟
فرمود:
- گرچه شیطان، همواره، در همه جایِ لشگرگاه اش حضورِ فعال دارد،
ولی خداوند، در مقامِ فرمانروا و سِپَهسالارِ کلِ هستی، این پیکار را از طریقِ سَرداران اش فرماندِهی می کند؛ چون "او" والاتر از آن است که در چنین نبردی، مستقیماً، رو یا روی یا رو در رویِ بندۀ ناچیز اش، یعنی شیطان، قرار گیرَد.
گفتم:.....
از مجموعه نگاشته هایِ "آن آشنا"
فرمانروایِ هستی
(گفتگوهایی دربارۀ جهان بینیِ توحیدی)
فرمانروایِ هستی
بِنْما به ما که هستی
آنگه بگو که هستی؟
(67) میزان
آن آشنا پرسید:
- آیا راجع به پیوستار (طیفِ) پیش گُفته سؤالی دارید؟ آیا در آن باره نُکته ای برایتان مُبهَم باقی مانده است؟
گفتم:
- خیر.
حالا خوب می دانم که اَعمال و نیات و تصمیماتِ فطریِ شخص، او را به سویِ ابتدایِ راستِ پیوستار
می بَرَند و، برعکس، اَعمال و نیات و تصمیماتِ غریزیِ حیوانیِ اش، موجبِ انتقالِ وِی به سویِ انتهایِ چپِ طیف می شوند.
و افزودم:.......
از مجموعه نگاشته های "آن آشنا"
فرمانروایِ هستی
(گفتگوهایی دربارۀ جهان بینیِ توحیدی)
فرمانروایِ هستی
بِنْما به ما که هستی
آنگه بگو که هستی؟
(68) قُلَک
به آن آشنا گفتم:
- وقتی شما صحبت از نامۀ اَعمال می کنید همواره می گویید که نیات، تصمیمات و اَعمالِ شخص، همه و همه، چه کوچک و چه بزرگ، پس از توزین و ارزش گذاری، در آن کتاب ثبت می شوند.
به من بگویید که چرا نیات و تصمیمات هم، در کنارِ اعمال، ارزیابی و در آن نامه نوشته می شوند؟
نیت و تصمیم که عمل به حساب نمی آیند.
فرمود:......